سلام به وبلاگ من خوش امديد

۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه


عربه ميره جنگل ،

حيوون ها تعجب مي کنند

ميرن پيش شير ميگن يه حيوون اومده دمش جلوشه


به قزوينيه ميگن انسان رو تعريف كن

ميگه: انسان جسمي است زائد

كه فضاي اطراف كون را اشغال كرده


خبرنگاره نظر ترکه رو درباره سيگار ميپرسه

ترکه ميگه:‌ به نظر من سيگار پدر سلامتيه

خبرنگاره ميگه:‌ چطور آقا؟ دليل شما چيه

ميگه:‌ آخه مادر سلامتی رو ميگاد



از ترکه می‌پرسن به زنبورهایی که از کندو

محافظت میکنن چی میگن؟

ترکه میگه : میگن، خسته نباشید


به تركه ميگن: جسم شفاف چيه؟

 ميگه: جسمي كه از اين ورش اون ورش ديده شه

 ميگن: مثال بزن

 ميگه: نردبون

اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت:

همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن

هر قلوپ نوشابه كه مي‌خورن

به شيشه نگاه مي‌كنن

ببينن تا كجاش رفته

جلوي در واميستن

و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو،

ميگن حالا چرا نميان تو؟

 بستني ليواني كه مي‌خورن

حتما درش رو مي‌ليسن


به ترکه ميگن بنزين سوپر ميزني؟

ميگه: نه خانواده تو ماشين نشسته



ترکه ميره ختم ازش مي پرسن شما؟

ميگه من ساير بستگانم


لره از كنار جن رد ميشه

جن ميگه بسم الله اين ديگه كي بود

سرگذشت یک شوفر

کاندوم ترکید بدنیا اومدیم ،

لاستیک ترکید از دنیا رفتیم



حافظ قزويني ميفرمايد

اي كه كونت همچو بيتي از غزل

من پي كون تو بودم از ازل

اي نواي كون تو چون ساز ني

داغ كونت من ببينم تا به كي؟

ه ترکه میگن سبز لیمویی رو توصیف کن.

میگه شما آبی آسمونی رو در نظر بگیر

بشاش توش


ن




ترکه به زنش میگه اگه بچمون پسر بود

اسم بابای منو میزاریم

اگه دختر شد اسم بابای تو را





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر