تابلوهای بین راهی در 5 کیلومتری شهرها
قم : لطفاً با وضو وارد شوید
قزوین: لطفاً با رکوع وارد شوید
رشت: از غیرت خود بکاهید
آبادن: پاریس 5 کیلومتر
تبریز: پایان تمام محدودیتها
199
به ترکه می گن:چرا ماشینتو از پلاک
شروع می کنی به شستن؟
می گه:والا یه بار از سقف شروع کردم
به شستن رسیدم به پلاک دیدم ماشین خودم نیست.
200
به زود پز میگن چرا اینقدر فس فس میکنی
میگه زنان 200گرم کوشت
میره توشون اوف اوف میکنن
منکه یک کیلو گوشت میره توم فس فس نکنم
201
زنه زمستون دامن کوتاه میپوشه میره بیرون
یکی بش میگه رادیاتورت یخ نزنه
میگه نه دیشب ضد یخ ریختم توش
202
ترکه به دوست دخترش میگه
میخوای اونجایی رو که ختنه کردم بهت نشون بدم
دختر با خوشحالی: خوب معلومه
ترکه : اون طرف خیابون، تو اون درمونگاه
203
رشتیه میره اون دنیا بهش میگن
اون ساعتهارو می بینی
هر زنی خیانت کنه عقربه اش یه دور می چرخه.
رشتیه میگه: ساعت زن من کو
میگن اون بالاست
ازش بجای پنکه استفاده می کنیم
: 204
ترکه میره خواستگاری ازش می پرسن
نتیجه چی شد
میگه نه اینجوری نمیشه باید لختشو ببینم
لختشو می بینه
میگه نه خوشم نیومد دماغش کجه
: 205
بچه گربه ازمامانش میپرسه بابام کیه
میگه سرم توسطل آشغال بود نفهمیدم
206
رشت زلزله میاد،
رشتیه میره بالای سر جنازه زنش
ومیگه فقط دیوار روت نخوابیده بود
که اونم خوابید
ترکه بعد از 10 دقیقه از باجه تلفن بیرون میاد
یه نفر ازش میپرسه سالم بود
میگه آره فقط آفتابه نداشت
187
لرها جمع میشن
میگن چرا ما پیامبر نداریم
بعد یکی از بزرگانشون را انتخاب می کنند
وبهش میگن تو برو غار و
بعد از یک ماه بیا
لره میره غار پس از یک ماه
دست وپا شکسته بر میگرده
میپرسن چی شده
میگه نامردا چرا نگفتین فرشته با قطار میاد
188
میدونین چرالرا چیزی یاد نمیگیرن؟
چون که هر وقت معلم تخته رو پاک میکنه
اونام دفتراشونو پاک میکنن
189
ترکه میخواد به دختره تیکه بندازه
میگه در قلب منی هرگز
190
ترکه آزمایش ایدز میده جوابش مثبت میشه
میگه عجب زمونه ای شده
آدم به دستای خودشم نمی تونه اعتماد کنه
191
ترکه توی قرعه کشی شرکت میکنه
۶ماه زندان برنده میشه
192
یه بابایی یک طوطی میخره،
هنوز یک هفته نشده طوطیش مریض میشه
میافته گوشه قفس.
خلاصه یارو طوطی رو ورمیداره
میبره پیش دامپزشک،
اونجا هم جناب دامپزشک یک درجه میکنه
تو کون طوطی که درجه بدنش رو بفهمه
همچین که درجه رو فرو میکنه
یهو طوطیه کلی حال میکنه و خلاصه ازون روز به بعد
کار و زندگیش شده بوده
این که خودش رو بزنه به مریضی
تا ببرنش پیش دامپزشک و اونجا
درجه به کونش کنند و این حال کنه
خلاصه یک مدت میگذره،
یک شب صاحبطوطی تو خونش
مهمونی داشته
یک جناب سرهنگی هم جزو مهمونا بوده
وسطهای مهمونی،
طوطیه میاد از سرهنگه میپرسه:
اینا چیه رو شونت چسبوندی؟
سرهنگه میگه: اینا درجس.
طوطیه میگه: بکنشون توکونت، اونقده حال میده
193
زنه زبونش میگرفته،
میره سبزیفروشی میخواسته نارنگی بخره،
میگه: بیدحمت لیم کیلو لالنگی بدین
یارو هم شاگردش رو صدا میکنه،
میگه: اوهوی حسنی! نیم کیلو خیار بده خانم
194
یارو چراغ جادویی پیدا مکنه
غوله ترک بوده میاد بیرون میگه ارزو کن
یارو میگه یه کاری کن وقتی
من وامی ایستم کیرم بخوره زمین
غوله هم هر دو پای یارو را قطع میکنه
195
ترکه یبوست داشته، میره دکتر.
دکتر یک نسخه براش می نویسه بهش میگه
این قرصها رو میخوری،
این شیاف رو هم استعمال میکنی.
ترکه میگه: آقای دکتر
استعمال میکنم یعنی چی؟
دکتره بهش میگه: عزیزم یعنی باید
یه جوری به بدنت برسونی .
ترکه میگه: یعنی چی؟ یعنی بخورمش!؟
دکتره میگه: ببین عزیز من
باید یه جوری به بدنت برسونی اما نه از دهن.
ترکه میگه: یعنی از گوشم
دکتره حوصلش سر میره با خنده میگه:
باباجون باید بکنیش تو کونت
ترکه هم میگه : ببین اقای دکتر
خودت شوخی رو شروع کردی ها
کیرم تو دهنت
196
ترکه میره دکتر میگه:
آقای دکتر تخمم درد میکنه
دکتر دست میزنه میگه:
الان چه احساسی داری؟
میگه: دکتر جون دوستت دارم ادامه بده
197
ترکه میره با پژو 206 مسافرکشی
4 نفر رو سوار میکنه
بعدش خیلی تند میره .
اولی میگه آقا خیلی داری تند میری .
ترکه میگه تا حالا 206 داشتی ؟
طرف میگه نه
میگه : پس خفه شو
.همین طور سرعت رو میبره بالا
تا نفر سوم همین جواب رو میده
چهارمین نفر میگه آقا خیلی تند میری .
میگه تا حالا 206 داشتی .
میگه : آره .
ترکه میگه : پس تورو خدا
بگو ترمزش کدومه
168
ترکه می ره استخر شورتش سوراخ بوده
غرق می شه
169
از لره می پرسن نظرت راجع به
روزنامه جام جم چیه ؟
میگه : خشکه ، پرسیدند ایران چطور ؟
میگه نرمه ، گفتند همشهری چطوره؟
میگه نمیدونم هنی قینمه باش پاک نکردمه.
170
سه کار غیر ممکن در ایران:
1-ادم شناسی در اردبیل
2- تشخیص هویت در رشت
3- برنج کاری در قزوین
171
انواع دختر بر اساس سن:
13 ساله ببو - 17 ساله لیمو
22 ساله هولو- 29 ساله آلو
35 ساله لبو- 45 ساله کدو
55 ساله لولو
نوشته شده در جمعه بیست و دوم مرداد 1389 ساعت 22:13 شماره پست: 13
172
یه زن جنده میره دکتر میگه:
آقای دکتر می خوام سوراخمو تنگ کنید.
دکتر نگاه میکنه میگه:
این که غاره!!! غاره!!! غاره!!!
زنه میگه چرا سه بار گفتید؟
دکتر میگه:"یه بار گفتم صدا پیچید!
173
ترکه وایستاده بوده تو صف اتوبوس،
میبینه نفر کناریش یک کتاب کلفت دستشه،
روش نوشته فلسفه و منطق.
ازش میپرسه: ببخشید قربان،
این یعنی چی؟
فلسفه و منطق دیگه چیه
یارو میگه: ببین، مثلا شما
تو خونتون آکواریوم دارین
ترکه میگه: آره.
یارو میگه: خوب تو آب این ماهی
رو عوض میکنی؟
بهش غذا میدی؟
ترکه میگه: خوب آره.
میگه: چرا؟
میگه: آخه اگه بهش غذا ندم که میمیره.
یارو میگه: آفرین
پس فلسفه تو از غذا دادن
به ماهی اینه که زنده بمونه.
ترکه میگه: عجب! خوب حالا منطق چیه؟
یارو میگه: ببین شما اگه خواهرت
یک شب دیر بیاد خونه،
چی فکر میکنی؟
ترکه میگه: خوب فکر میکنم کار داشته،
دیر اومده.
میگه: خوب حالا اگه شب دوم باز دیر بیاد چی؟
میگه: خوب فکر میکنم رفته خونه
اون یکی خواهرم.
میگه: حالا اگه شب بعد هم دیر بیاد چی؟
میگه: خوب بهش شک میکنم.
یارو میگه: هان! یعنی از لحاظ منطقی
شک میکنی که چون خواهرت
هر شب دیر میاد،
لابد کار بد میکنه.
ترکه میگه: آهـان، پس فلسفه و منطق اینه!
بعد از یک مدت ترکه میره یه
کتاب فلسفه و منطق میخره،
رفیقش میبیندش، ازش می پرسه:
اصغر! این فلسفه و منطق
یعنی چی؟
میگه: ببین شما تو خونتون
آکواریوم دارین
رفیقش میگه: آره.
ترکه میگه: هان! پس خواهرت جنده ست
: 174
رشتیه رفیقش رو تو خیابون میبینه،
میگه: هی میگن ترکا خرن، ترکا خرن،
به خدا راست میگن!
رفیقش میگه: چطور مگه؟
میگه: مثلاً این اصغر آقا،
مرتیکه ترکِ خر
خودش زن داره ها،
ولی میاد زن منو میگاد
175
زن رشتیه بچه دومشو میزاد،
بچه بزرگتره حسودیش میشه،
رو پستون مامانش سم می ماله
که بچه کوچیکه بمیره،
فردا همسایه شون می میره
176
رشتیه نصفه شب میخواسته بره بشاشه،
به زنش میگه: خانم جان،
یک دقیقه این جای منو نگهدار،
من الان میام
177
شب عروسیه قزوینیه بوده،
رفیقاش شلوغ میکردن
و با ماشین بوق میزدن.
قزوینیه شاکی میشه،
میگه: یه عمرکون کردیم کسی نفهمید،
یه شب میخوایم یک کس بکنیم
همه شهر فهمیدن
178
ماه به خورشید میگه:
این آدما خیلی بیجنبه هستند،
هر شب میافتند روی هم،
ما چیزی نمیگیم،
سالی یه بار که ما میریم روی هم،
همه با دوربین و تلسکوپ نگاهمون میکنند
179
ترکه داشته زنشو حسابی کتک می زده
یکی بهش می رسه میگه : "چی شده؟"
ترکه می گه: "اگه می دونستم
چی شده که می کشتمش
180
لره خوابش سنگین بوده، تخت میشکنه
181
لره میاد تهران می بینه
همه لباس آستین کوتاه پوشیدن
تعجب می کنه می گه
پس اینا چه جوری دماغاشونو پاک می کنن
182
به یه ترکه می گن برو با اره برقی 1000تا درخت ببر
می ره 996 تا می کنه
خسته می شه می شینه
می گن چرا نشستی؟
روشنش کن 4تا دیگه هم ببر
می گه مگه روشنم می شه؟
183
رشتیه میره خونه می بینه یه سیاهه رو زنشه
داد می زنه: دربیار!، دربیار
یارو در میاره.
رشتیه میگه: اَه اَه حالم بهم خورد،
بکن تو بکن تو
: 184
ترکه می افته توی چاه،
می گه خوب شد تهش سوراخ نبود
185
لره آزمایش ادرارش گم میشه
میگه بله دیگه مملکت بخور بخوره
153
ترکه به باباش میگه پنکه سقفی سوخت
باباش میگه پدر سگ وقتی 15 نفری زیرش
می خوابید می خواهیید نسوزه؟
154
ترکه با احساسات زنش بازی می کنه، سه هیچ می بازه
155
ترکه میره به یکی خبر مرگ مادرش رو بده،
بهش میگه: یه شتری بود که در خونه همه میخوابید
یارو میگه: خوب
میگه: این دفعه رو ننه تو خوابید
156
شباهت سن دخترها با سازها:
18 ساله : مثل پیانو دست به هرجاش بزنی صداش درمیاد
25 ساله : مثل گیتار باید بلد باشی تا صداش دربیاد
45 ساله : مثل شیپور کون آدم پاره میشه تا صداش دربیاد
157
کون به کس میگه : ببخشید که ما خیلی سروصدا داریم
کس میگه : اختیار دارید شما ببخشید که ما خیلی بروبیا داریم.
158
دو تا ترک میرن سازمان ناسا برای باز دید
تشنه شون می شه اشتباهی سوخت موشک رو بجای اب میخورن
چند دقیقه بعد اولی با موبایل به دومی زنگ میزنه میگه
تو گلوت نمی سوزه و دلت درد نمی کنه و نفخ نکردی
و احساس کنی که میخوای بگوزی
. دومی میگه اره همچین احساسی دارم .
اولی میگه یه وقت نگوزی من اینکار رو کردم الان دوبی هستم
159
فرق بین استرس ، ترس ، وحشت :
وقتی استرس داری که میفهمی زنت حاملست
وقتی میترسی که میفهمی دوست دخترت حاملست
وقتی وحشت میکنی که میفهمی هردوتاشون حاملن
160
161
یارو ازون تیمسار کسخلای تیر بوده،
یک روز کله سحر میاد پادگان
به اولین نفری که میرسه، داد میزنه:
سرگرد! من دیشب زنمو کردم
انجام وظیفه بود یا بیگاری
سرگرده جفت میکنه،
با خودش میگه باز این میخواد
یک چیزی از دهن ما بکشه بیرون
بدبختمون کنه.
خلاصه با تته پته میگه: چهچه عرض کنم قربان.
تیمساره شاکی میشه،
میگه: خاک بر سر احمقت کنند
میره یکم جلوتر، یک گروهبانه رو میبینه،
باز همون سؤالو میپرسه،
گروهبانه بدبخت هم یکم من و من میکنه،
چیزی نمیگه و فحشش رو میخوره.
تیمساره شاکیتر میشه،
میره یکم جلوتر میبینه
یک سرباز صفر داره جارو میکشه،
میره جلو میگه: سرباز!
من دیشب خانوم رو کردم.
انجام وظیفه بوده یا بیگاری
سربازه خیلی مطمئن میگه:
انجام وظیفه بوده قربان
تیمساره کف میکنه،
میگه: واسه چی انجام وظیفه
ترکه میگه: آخه اگه بیگاری بود میدادید ما بـکنیم
162
یه روز یه بچه از باباش میپرسه
بابا آدما چجوری بچه دار میشن
باباش میگه پسرم خدا یه فرشته داره
شبا که ما خوابیم میاد
بچه رو بغل مامان میذاره و میره
بعد پسره میگه پس کردن و اینا همش حرفه
163
ترکه توی گرمای تابستون می ره زیر لحاف
بهش میگن تو ترکی
میگه چیه از زیر لحاف هم معلومه
164
پلیس به ترکه: اینجا ماهیگیری قدغنه
ترکه: ولی اینجا تابلو نزدین
پلیس: نزدیم که نزدیم،
زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین
165
ترکه میره جبهه و از کمر به پایینش قطع میشه،
بهش میگن: چه احساسی داری؟
میگه: احساس میکنم تا کون رفتم تو بهشت
166
ترکه میخواسته دور کمرشو اندازه بگیره،
یه خط کش میکنه تو کونش ضربدر 3.14 میکنه
167
ترکه نخودچی میخورده بعد هر نخود
یک لیوان آب میخورده.
ازش میپرسن: چرا هی بعد
ازهرنخود آب میخوری؟
میگه:اگه آب نخورم وقتی میگوزم
که گرد و خاک میشه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر